مقدمه سخن خواستم بگویَم با لب x بگفتا فورا برو سر اصل مطلب

همه چی تو دنیا , به تصمیماتی بستگی داره که آدما میگیرن .
کلا اون تصمیماتشونه که سرنوشت هارو رقم می زنه
برا همین میشه یه جورایی گفت زندگی ینی منطق و احساس
حالا چرا منطق و احساس ؟ تنها چیزی که لحظه تصمیم گیری منجر میشه که چه چیزیو انتخاب کنیم منطق و احساسه
احساس این نیس که دلمون بسوزه یا عشق یا محبت و این چیزا
مثلا حسین فهمیده .. وقتی رفت زیر تانک احساسی رفتار کرد یا منطقی ؟
اگه نمی رفت چی ؟
طبق اعتقاداتش و شرایط منطقی این بود که جونشو فدا کنه !

ولی می خوام اینو بگم که اگه نمی رفت تصمیمش احساسی می شُد و اون حِس . حسه ترس بود
اینو گفتم چون بضیا فک می کنن احساسات ینی عشقو محبتو دل تنگیو این چیزا :/ اصن کلمه "احساسات" میاد فکرشون میره رو اونا .
خب با این مثال میشه فهمید که خیلی سخته تو تصمیم گیریا احساسو کنار زدن و منطق و انتخاب کردن


منطق و احساس مخالفه همن
اگه منطقی رفتار کُنیم احساس در کار نیس اگه احساسی رفتار کنیم منطِق در کار نیس ..
ولی در کل منطقو انتخاب می کنم
نمی گَم احساس بده
به نظرم منطِق بهتره تو تصمیمات , اما نه اینکه زمان تصمیم گیری احساس و بیخیال شی , جوری که به فکره احساساتِتَم باشی ولی اون کاری که دُرُسته مهم تَره

رَفتار احساسیت هم بایَد طبق منطِق باشه ! 
مثلا وقتی زیاد قربون صدقه بری تکراری میشی .. با اینکه دوس داری اینکارو بکنی ولی نباید بکنی
خُب این فقط یه مثال بود ولی موارده خیلی زیادی هس . خُب میشه گفت منطق همون عقله

همین احساس که خیلی به آدم حال میده خیلی جاها انسان نا خود آگاه میره به سمتش ..
بضی وقتا می تونه از شدت فشار مشکلات منجر به خود کشی بشه

کلا هیچ جا تصمیم احساسی گرفتن خوب نیس .. اینجا هم میشه گفت هر انسانی منطقی تر باشه انسان تره .. !

کلا منطقی تصمیم گرفتن هیچوقت پشیمونی نداره هیچوقت اشتباهی توش نیس . منطق این نیس که احساسو بیخیال شی
منطق باید جوری باشه که به احساس هم لطمه نخوره ولی نه اینکه بیشتر به احساس توجه شه . فقط یه ذره !