سـآده . . ×

[ در جستجوی بِِِِه رآهی برای فردآیمان x در غلیظ مه ذهن و بن بست های افکآرمان ]

۸ مطلب توسط «غباری دَر مِه» ثبت شده است

-

مهم نیست چقد از راهو اشتباه رفتی 


هنوزم می تونی دور بزنی 


۰۷ آذر ۹۴ ، ۰۲:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
غباری دَر مِه

-

x~ حَرفای منطقی [قَشَنگَن] ! ولی هَر حَرفه [قَشَنگی] حَرفی منطقی نیست .. ! 


۰۶ آذر ۹۴ ، ۰۱:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
غباری دَر مِه

-

x~ خب ای کاش که هیچ ای کاشی وجود نداشت .. !

۰۶ آذر ۹۴ ، ۰۱:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
غباری دَر مِه

حقیقت نر و ماده !

ذهن , روح , جسم


3 چیز که مارو انسان کرده وگرنه حیوان بودیم .

خب اینجا می خوایم حقایق نر و مادگی رو بررسی کنیم


همونطور که می دونیم روح جنسیت نداره یعنی اون دنیا هم که بش اشاره شده جسم دیگه ای بمون داده میشه که اون جسمه که نر و ماده داره و ربطی به روحمون نداره .

اما ذهن , به نظر من انسان ترکیبه روح و ذهنشه و جسمش بعد حیوانیشه و ذهن یه چیزه مطلق و ثابته و ربطی به جنسیته انسان نداره


دلیل اینکه رفتارای دختر و پسر فرق می کنه عادته , خب مثلا من یه پسرم از بچگی با بازیا رفتارا و انتظارات پسرونه بزرگ شدم طرز حرف زدن و زندگی کردنمو سعی کردم طبق اون چیزی که تو ذهنم بوده که من یه مردم باید مثه مردای بزرگ تر رفتار کنم تقلید کردم . برا دخترا هم دقیقا همینه


پس نوع رفتار کردنشون فقط به خاطر عادتاشونه و هیچ ربطی به جنیستشون نداره و ذهن یه چیز مثل روحه که جنسیت نداره

خب اما می مونه یه جایی از مغز که طرف لذت های جسمی رو میگیره مثل لذت های جنسی حتی 

خب اینجا نباید گفت که این ذهنه که جنس مخالف رو دوس داره نه ! این بخشی از مغزه که تو مغز حیوانات هم وجود داره 


برا همین انسانی انسان تره که بیشتر به منطق و عقلش گوش بده تا به نیاز های حیوانیش و بدنیش

البته نه اینکه تفریح و خوشی کردن رو بیخیال شه نه . در صورتی که اونارو بیخیال شه نیازه شدید به وجود میاد و باعث افسردگی میشه

انسان اگه عقل داشته باشه می دونه که کجا می تونه لذت ببره کجا باید جلوی خودشو بگیره


به امید اینکه بتونیم با منطقمون احساسات و حس های حیوانیمون رو خَفه کنیم !


امیدوارَم مطلب مفید بوده باشه .

۰۵ آذر ۹۴ ، ۲۱:۴۹ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
غباری دَر مِه

تراژدی منطق و احساس .. !

مقدمه سخن خواستم بگویَم با لب x بگفتا فورا برو سر اصل مطلب

همه چی تو دنیا , به تصمیماتی بستگی داره که آدما میگیرن .
کلا اون تصمیماتشونه که سرنوشت هارو رقم می زنه
برا همین میشه یه جورایی گفت زندگی ینی منطق و احساس
حالا چرا منطق و احساس ؟ تنها چیزی که لحظه تصمیم گیری منجر میشه که چه چیزیو انتخاب کنیم منطق و احساسه
احساس این نیس که دلمون بسوزه یا عشق یا محبت و این چیزا
مثلا حسین فهمیده .. وقتی رفت زیر تانک احساسی رفتار کرد یا منطقی ؟
اگه نمی رفت چی ؟
طبق اعتقاداتش و شرایط منطقی این بود که جونشو فدا کنه !

ولی می خوام اینو بگم که اگه نمی رفت تصمیمش احساسی می شُد و اون حِس . حسه ترس بود
اینو گفتم چون بضیا فک می کنن احساسات ینی عشقو محبتو دل تنگیو این چیزا :/ اصن کلمه "احساسات" میاد فکرشون میره رو اونا .
خب با این مثال میشه فهمید که خیلی سخته تو تصمیم گیریا احساسو کنار زدن و منطق و انتخاب کردن


منطق و احساس مخالفه همن
اگه منطقی رفتار کُنیم احساس در کار نیس اگه احساسی رفتار کنیم منطِق در کار نیس ..
ولی در کل منطقو انتخاب می کنم
نمی گَم احساس بده
به نظرم منطِق بهتره تو تصمیمات , اما نه اینکه زمان تصمیم گیری احساس و بیخیال شی , جوری که به فکره احساساتِتَم باشی ولی اون کاری که دُرُسته مهم تَره

رَفتار احساسیت هم بایَد طبق منطِق باشه ! 
مثلا وقتی زیاد قربون صدقه بری تکراری میشی .. با اینکه دوس داری اینکارو بکنی ولی نباید بکنی
خُب این فقط یه مثال بود ولی موارده خیلی زیادی هس . خُب میشه گفت منطق همون عقله

همین احساس که خیلی به آدم حال میده خیلی جاها انسان نا خود آگاه میره به سمتش ..
بضی وقتا می تونه از شدت فشار مشکلات منجر به خود کشی بشه

کلا هیچ جا تصمیم احساسی گرفتن خوب نیس .. اینجا هم میشه گفت هر انسانی منطقی تر باشه انسان تره .. !

کلا منطقی تصمیم گرفتن هیچوقت پشیمونی نداره هیچوقت اشتباهی توش نیس . منطق این نیس که احساسو بیخیال شی
منطق باید جوری باشه که به احساس هم لطمه نخوره ولی نه اینکه بیشتر به احساس توجه شه . فقط یه ذره !


۰۱ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۱۰ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
غباری دَر مِه

فرق حرف فلسفی با حرفی که از روی تجربه است

حرفی که از روز تجربه است :


خب , با اینکه ارزشه زیادی داره تجربه و من اصلا نمی گم مهم نیس ! ولی خب همیشه صددرصد صحیح نیست . بستگی به طرز فکر افراد هم داره

و اینکه امکان داره اون چیزیو که تجربه کرده استثنا باشه و چیزی نباشه که برا همه بخواد اتفاق بی افته . حرفی که از رو تجربس می تونه منطقی نباشه حتی و فقط یه تجربه باشه .


اما حرف فلسفی :


چیزیه که عقل می تونه حقانیتشو اثبات کنه . چیزی که با منطق جور در میاد و توی ذهن قابل درکه با کمی فکر . 


مثلا همین چیزایی که الان گفتم فلسفیَن چون کاملا منطقی بودن .

۳۱ تیر ۹۴ ، ۰۵:۰۰ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
غباری دَر مِه

انتقال حس مطلب



فقط می خوام به این تاکید کنم که مهم ترین چیز برا اینکه خوننده ی مطلبه شما خوب درک کنه منظورتونو قدرت انتقال حسیه که به اون مطلب دارید


مثلا مَن می خوام یه شعره عاشقونه بگم . باید جوری اون شعر رو بگم که اون عشقی که تو وجودمه توصیف بشه که خوننده درک کنه

یا مثلا می خوام راجب طبیعته یه منطقه صحبت کنم . نباید فقط اینقد تاکید رو این داشته باشم که چقد سرسبزه , باید اون حسی رو که وقتی میرم اونجا بم دست میده رو هم توصیف کنم


۳۱ تیر ۹۴ ، ۰۴:۴۶ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
غباری دَر مِه

سرآغاز

به نام صاحب نام ها 


اولین پست اینجارو خیلی ساده می ذارم .

عرضم به حضورتون که , ذهن انسان مث یه دونه غبار توی مِه غلیظه که مه غلیظ اذهان عمومیه . به تنهایی هیچی نمی تونه هیچ تاثیری توی غلظت نمی ذاره بکنه ولی خُب هر انسانی بایَد ذهن خودشو اصلاح کُنه افکارشو دُرست و منطقی کُنه . اونوقته که رو تاثیر می ذاره اون مِه غلظتِش کمتر میشه و شفاف میشه .


امیدوارم پستام مفید باشه

۳۱ تیر ۹۴ ، ۰۴:۴۲ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
غباری دَر مِه